محمود محمود ، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 21 روز سن داره

❀گلی از بهشت❀

عکسهای خانه ی بازی در 26 ماهگی

قندعسلم  سلام ازوقتی اومدیم خونه ی مامان جونینا مجبور بودم تو شهر آدرسای خانه ی باری رو پیدا کنم تا اینکه خانه بازی بادبادک رو  پیداکردم که هم نزدیک خونه مامان جون بود وهم اینکه مامان جون تنهایی یروز رفته بود اونجا و از محیط و فضاش خوشش اومده بود  منم خوشحال بودم که هروقت حوصلت سررفت ببرمت اونجا ماه پیش قبل از سردشدن هوا من ومامان جون یه روز عصربردیمت اولش فقط بازی بچها رو تماشا میکزدی و یه کوشولو هم خجالت میکشیدی اما بعدخداروشکر با خانمای مربی که خیلیم مهربون بودن دوست شدی ورفتی بابچها بازی کردی     خوشتیپ مامان آماده رفتن بود همون اول از این قطار خوشت اومد ومیگفتی...
23 دی 1392

خریدانه ی 2 سال و3 ماهگی

سلام قندعسل سلام نفسم چندمدت پیش با همدیگه رفتیم مغازهای با فرزندان تا برات چندتا وسیله ی آموزشی که مختص سنت هست رو بخرم آخه ماشال خیلی باهوشی و حیفم میاد که نخوام باهات تمرین نکنم وقتی من تو مغازه مشغول مشورت کردن با فروشنده بودم شما فوری رفتی سراغ کامیون و ماشینای اسباب بازی چون اینروزا کامیون و ماشین شده یکی از اسباب بازی های محبوبت با اینکه چندتا کامیون بزرگ وکوچیک داری اما بازم گفتی کامیون میخوام خلاصه همینجور مشغول بودی ومیگفتی این واونو میخوام من که خریدم تموم شد اما شما راضی نمیشدی که تنها با کامیون بیخیال بشی واز اونجایی که دوست ندارم عادت کنی که هروقت هرچی خواسی رو برات بخرم وبهونه گیر بشی با کلی صحبت و قصه ...
20 دی 1392

فقط بخاطرتو....

باتوپرشورونشاطم،تو هیاهوی نگاتم تویه آوازقشنگی،من تو آهنگ صداتم مثل خنده رو لباتم،مثل اشک رو گونه هاتم تو رو میبوسم انگار،شاعر شعرچشاتم سلام به یدونه ی خودم سلام به گل پسرم بذاربی مقدمه بهت بگم که من وبابایی عاشقتیم جونم برات بگه که این مامان خانم شما تاقبل از اینکه فرشته ای مث شما رو داشته باشه از بافتنی وخیاطی خوشش نمیومده یعنی اصلا حوصله اینکارا رو نداشتم برخلاف مامان خودم که استاد این هنرهابوده خلاصه با وجود گلی مثه تو مامانی سرذوق اومد و دلش خواست که برا اولین بار میل دستش بگیره و برات شال وکلاهی ببافه    اینم اولین هنر بافتنی مامان برا قندعسلم،عشق بچه چکار میکنه  باما.... دوست...
20 دی 1392
1